چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۱:۳۱
۰ نفر

محمدرضا نوروزپور: سفر اخیر جیمی کارتر به سرزمین‌های اشغالی و دیدار و گفتگوی او با رهبران حماس را می‌توان در راستای ترمیم وجهه از دست رفته آمریکا در میان کشورهای مسلمان و عربی ارزیابی کرد.

رئیس جمهور سابق آمریکا اگرچه در ظاهر از طرف دموکرات‌ها ماموریتی برای سرزمین های اشغالی دریافت نکرده بود اما عقل سلیم این ادعا را می پذیرد که سیاستمدار کهنه کاری چون او بدون قصد و نیت منفعت طلبانه برای حزبش، خودش و کشورش پای در چنین راه پر فراز و نشیبی نمی‌گذارد.

چه این که از همان ابتدای امر نیز سفر او با هجمه های گسترده ای از سوی لابی های صهیونیستی و سران جمهوریخواه از جمله بوش و رایس مواجه بود و در آنجا نیز با بدترین نوع استقبال از سوی مقامات این رژیم روبرو شد.

برای فهم بهتر این ادعا لازم است بدانیم که محبوبیت بوش و به همراه او تیم نو محافظه کارش در آمریکا و جهان روز به روز پایین تر می آید، اما آنچه نخبگان و تصمیم گیرندگان آمریکایی را بیش از هرچیز به وحشت می اندازد نابودی و نیستی یک شخصیت سیاسی و بدنامی تاریخی و همیشگی او نیست.

بوش به پایان کار خود رسیده و همه این را می دانند، حتی اگر او به افعانستان و عراق حمله نکرده بود، حتی اگر بیش از یک میلیارد مسلمان جهان را تا حد جنون عصبانی نکرده بود و حتی اگر سیاست های غلط و یک جانبه گرانه ای در قبال خاور میانه و بحران فلسطین اتخاذ نکرده بود؛ به دلیل اوضاع نابسامانی که از لحاظ اقتصادی برای مردم کشورش در طول این هشت سال نکبت بار زمامداری اش پدید آورده، مترود و نامحبوب از کاخ سفید خداحافظی می کرد، چه رسد به حالا که همه ننگ هایی که یک رئیس جمهور می تواند با خود به دوش بکشد را در توبره دارد و احتمالا در آینده نیز شریکی برای به حمل آنها در کنار خود نخواهد یافت.

لذا آنچه آمریکایی ها و در رآس آنها نخبگان سیاسی این کشور و گردانندگان لابی های بزرگ را نگران ساخته و آنها را واداشته تا در هر دو جناح دست به اقداماتی بزنند وجهه ایالات متحده در سطحی جهانی و خصوصا در میان کشورهای مسلمان است.

آمریکایی ها به خوبی در این سالها دریافته اند که سیاست های غلط و نا متعادل بوش نه تنها وجهه آنها را در میان برخی از کشورهای خاص خدشه دار کرده، بلکه سبب شده است تا در صحنه بین المللی نیز موقعیت سابق آنها از دست برود. از سوی دیگر تعرضات گسترده به کشور های اسلامی و حمایت های بدون قید و شرط از رژیم صهیونیستی یک خطر دائمی را برای منافع آنها در همه نقاط جهان از سوی اسلامگرایان سرخورده از ظلم و ستم این امپریالیسم رو به اضمحلال پدید آورده است.

بر همین اساس بی راه نیست که ادعا کنیم کارتر در ماموریت نانوشته خود به فلسطین اشغالی، سوریه ، چند کشور دیگر عربی و نهایتا دیدار و گفتگو با خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، حامل پیامی نه تنها برای کشورهای عربی، بلکه برای کشورهای اسلامی جهان بود و اینکه آنها را به روی کار آمدن دموکرات ها که تقریبا پیروزی آنها در انتخابات ماه نوامبر قطعی است، امیدوار سازد.

دموکرات ها به خوبی دریافته اند که نا امنی در داخل آمریکا نیز ریشه در رویکرد غلط سیاست خارجه کشورشان خصوصا در خاور میانه دارد و اگر آنها بتوانند نگرش جهانی را نسبت به خود و سیاست خارجه جدیدشان امیدوار و دلخوش کنند تا حد زیادی از فشار روانی پدید آمده در سال های اخیر بر ملت خود خواهند کاست.

از سوی دیگر حتی ظهور پدیده ای مانند باراک اوباما نیز در چنین شرایطی معنا دار به نظر می رسد. معنی این ظهور را زمانی بهتر متوجه می شویم که در یابیم بزرگترین و بیشترین نیاز کنونی آمریکا در جهان به آرامش، بازگرداندن وجهه تخریب شده و از بین رفته گذشته و مصالحه جویی و آشتی با اعراب و خصوصا مسلمانان جهان است.

وقتی چنین نیازی برای آمریکا متصور شود آنگاه راه برآورده شدن آن پدیده ای مانند باراک حسین اوباما و یا دیدار یک رئیس جمهور سابق با رهبران حماس خواهد بود.

کد خبر 49666

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز